وصیت نامه

متن وصیتنامه اینجانب محمود زنگوئى بتاریخ ۱۳۶۱/۲/۳
این جنگ جنگ است ، جنگ انسانیت ، جنگ تمامى باطل است با تمامى حق . ( امام خمینى )
خدایا ، به من نیرویى بده تا بتوانم در راه رضاى تو قدم بردارم .
بیست سال از زندگى من گذشت . سالهایى که همه آنها درگیر مسائل ظاهرى بودم و فکر نمیکردم که هر چه هست و در چه راهى و چه هدفى را باید دنبال کنیم تا اینکه این نعمت الهى فرا رسید و جنگ شروع و آزمایشگاهى براى ما گناهکاران که صحبت از توبه کردن از گناهان داشتیم پیش آمد و این جنگ با فرماندهى مهدى (عج) در جبهه شروع به جنگ نمودیم . در این جنگ کـــــــه روحانى ، پاسدار ، دانشجو ، کوچک و بزرگ همه در کنار هم ایثارگرانه به مبارزه ادامــــه میدهند تا نابودى کــــفر در تمام ممالک اسلامى و فقط دعـایشان این است :
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار و از حضرت مهدى میخواهند که نائبش ، روح الله ، را کمک کند . بخدا جبهه دانشگاه و میعادگاه عاشقان شهادت و میدان آزمایش است و میدان آزمایش واقعى .
پروردگارا ، بارالها ، یارى کن رزمندگان واقعى ات را در این آزمایشگاه تا سربلند بیرون آیند و خدایا اگر لیاقت شهادت را داشتیم شهادت در راه خودت را نصیبمان کن .
خدایا ، کمکم کن در جایى امام عزیزمان به ما گناهکاران نوید میدهد که با ریختن اولین قطره خونتان گناه بخشیده میشود .
خدایا ، کمکم کن ، یا مهدى نظر کن .
حال چند وصیت دارم :
۱- اگر فرزندى داشتم نامش را مصطفى بگذارید .
۲- مقدار پولى که در بانک دارم به خانواده ام و به همسرم بدهید .
۳- همسرم اجازه دارد هر کارى که بعد از مرگم صلاح بداند انجام دهد ، اگر خواست در خانه بماند . ولى شنیدم اماممان گفتند که همسران شهدا تشکیل زندگى دهند ، پس حتما این کار را بکند .
۴- پدر و مادر و همسر ، کنیز و زرى ، برادرانم على و حسن و خانمش و بچه ها امیدوارم مرا ببخشید و حلالى مى طلبم بخصوص از برادرم على چون خیلى به گردنم حق دارد ، وصیت دارم که شبهاى جمعه به قبرستان بیاید و طلب بخشش کند .
۵- نوارها و کتابهایى موجود را به برادران عزیزم در انجمن اسلامى هدیه میکنم .
۶- یک انگشتر دستم است که از عبد الله گرجى است و پولش را نداده ام ، پولش را بدهید .
۷- اسبابهاى سپاه و اگــــر وسایلى از بیت المــــال در خانه ام هست حتما به خــــانه شهیدان زنده (سپاه) بازگردانید .
۸- از اقــــوام و خویشان حلالى مى طلبم . از آنهـــــایى که در تشییع جنازه من گناهکار شرکت کرده‌اند خجالت مى کشم ، ولى از آنها میخواهم برایم اگر راضى بودند طلب عفو و دعاى بخشش کنند .
۹- از برادران انجمن اسلامى میخواهم اگر وقت داشتند شب جمعـــــه به قبرستان آمده و دعایى براى بخشش من بخوانند . ببخشید برادران عزیز انجمن اسلامى .
۱۰- تنها درخواستى که از خانواده ام دارم این است که شما را بخدا در تشییع جنازه من گریه نکنید ، چون میترسم منافقین خوشحال شوند و صبر داشته باشید ، خدا با صابرین است .
و سخنى دارم با برادران سپاه :
اى شهداى زنده ، سنگر سپاه خیلى محترم و فرمــــــانده اش مهدى (عج) است ، سنگر خون ، شـــــرف ، مردانگى و ایثار است ، خیلى مواظب باشید و بر استوارى قدمهــــایتان در این سنگر بیفزایید . از شما در موقع دعاى کمیل و دیگر دعاها التماس دعا دارم . طلب عفو و بخشش میکنم و حلالیت میطلبم .
و اى همشهریان عزیز ، زمان حسین و عاشوراى حسینى است ، اگر کوچکترین سهل انگارى در کارها بکنید مسئولید ، چون الآن حسین زمان از شما وحدت میخواهد . زمان سازندگى است ، ولى در سنگر شهر که هستند با با چهره هاى نفاق در هر کجا هستند مبارزه کنید ، خداى نکرده درون مسائل زندگى غوطه ور نشوید که حضرت مهدى در بین شماست و خداوند نظارت بر اعمال همه ما دارد و بدانید این دنیا دنیاى محدود است و شما را بخدا بخون شهدا بیندیشید و فکر کنید که اینها چرا شهید شده اند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته محمود زنگوئى